دست به دست ؛ دست با دست. نزدیک. ( آنندراج ) .
|| پیاپی از یکی به دیگری. علی التوالی و بدون انفصال و انقطاع. ( ناظم الاطباء ) :
با خزان دست بدست است بهاری که تراست
حیف و صدحیف که چون رنگ حنائی در خواب.
مرتضی قلی قهوه چی باشی ( از آنندراج ) .
|| پیاپی از یکی به دیگری. علی التوالی و بدون انفصال و انقطاع. ( ناظم الاطباء ) :
با خزان دست بدست است بهاری که تراست
حیف و صدحیف که چون رنگ حنائی در خواب.
مرتضی قلی قهوه چی باشی ( از آنندراج ) .
کمک کردن
رد و بدل کردن