دست به دامن یا دامان کسی شدن
اصطلاحات و ضرب المثل ها
به کسی متوسل شدن و از او یاری خواستن
مثال:
- با بالا رفتن سن به تدریج ترس بَرَش داشت، نماز و روزه و زیارت رو آورد و روزی نبود که دست به دامن امام ها و پیغمبر نشود.
پیشنهاد کاربران
سلام دست به دامن شدن =یعنی متوسل و یا کسی را ضمانت کاری داشتن '
دستم به دامنت= یعنی در حالت اضطرار درخواستی از کسی داشتن
اون معنی بالا که هر چی سن بالاتر میره دست به دامن ائمه و. . . . بیشتر جوکه
دستم به دامنت= یعنی در حالت اضطرار درخواستی از کسی داشتن
اون معنی بالا که هر چی سن بالاتر میره دست به دامن ائمه و. . . . بیشتر جوکه
چنگ در دامن کسی زدن ؛ یاری خواستن. طلب کمک کردن. متوسل شدن. تشبث :
دشمن از تو همی گریزد و تو
سخت در دامنش زدستی چنگ.
ناصرخسرو.
می ننگرند عیب گریبان خویش را
در دامن حکایت ما چنگ می زنند.
مجد همگر ( از آنندراج ) .
دشمن از تو همی گریزد و تو
سخت در دامنش زدستی چنگ.
ناصرخسرو.
می ننگرند عیب گریبان خویش را
در دامن حکایت ما چنگ می زنند.
مجد همگر ( از آنندراج ) .
چنگ بر دامن زدن ؛ متوسل شدن به کسی. رجوع به چنگ در دامن زدن شود :
جواهر جست از آن دریای فرهنگ
بچنگ آورد و زد بر دامنش چنگ.
نظامی.
جواهر جست از آن دریای فرهنگ
بچنگ آورد و زد بر دامنش چنگ.
نظامی.
سنگ خاله قورباغه را گرو کشیدن ؛ به امری یا دلیلی ناچیز متمسک و متوسل شدن.
به ریش کسی نگریستن ؛ کنایه از متوسل شدن بدو. توقع داشتن از وی :
با در و دشت ساز خاقانی
خانه و خوان ناسزا منگر
تا برون ریشه گیا بینی
ز اندرون ریش ده کیا منگر.
خاقانی.
با در و دشت ساز خاقانی
خانه و خوان ناسزا منگر
تا برون ریشه گیا بینی
ز اندرون ریش ده کیا منگر.
خاقانی.