دست به دامن کسی شدن


معنی انگلیسی:
resort, solicit, plead, to appeal to a person for help

پیشنهاد کاربران

دست به دامن شدن ، و پاپیچ شدن به انگلیسی :
He implored her to change her mind
او دست به دامنش، شد که عقیده اش را عوض کند.
He cajoled her to leave with him
او پاپیچ شد که با او برود.
هر دو فعل implore و cajole معنی استدعا کردن می دهند ولی با این تفاوت :
...
[مشاهده متن کامل]

Implore نوعی خواهش عاجزانه و نا امیدانه است.
همان دست به دامان شدن.
Cajole نوعی ابرام و پررویی دارد. خواهش همراه با نوعی تحمیل عقیده.
همان پاپیچ شدن.

چنگ در دامن کسی زدن ؛ یاری خواستن. طلب کمک کردن. متوسل شدن. تشبث :
دشمن از تو همی گریزد و تو
سخت در دامنش زدستی چنگ.
ناصرخسرو.
می ننگرند عیب گریبان خویش را
در دامن حکایت ما چنگ می زنند.
مجد همگر ( از آنندراج ) .
چنگ بر دامن زدن ؛ متوسل شدن به کسی. رجوع به چنگ در دامن زدن شود :
جواهر جست از آن دریای فرهنگ
بچنگ آورد و زد بر دامنش چنگ.
نظامی.
سنگ خاله قورباغه را گرو کشیدن ؛ به امری یا دلیلی ناچیز متمسک و متوسل شدن.
به ریش کسی نگریستن ؛ کنایه از متوسل شدن بدو. توقع داشتن از وی :
با در و دشت ساز خاقانی
خانه و خوان ناسزا منگر
تا برون ریشه گیا بینی
ز اندرون ریش ده کیا منگر.
خاقانی.

بپرس