دست برخدا ( یا خداوند ) بودن ؛ در دعا بودن به خداوند از جور و بیداد کسی. نالان بودن به خداوند از ستم وبیداد کسی. مستغاث بودن به خدا از ظلمی :
اطفال عزیز نازپرورد
از دست تو دست بر خدایند.
سعدی.
... [مشاهده متن کامل]
ریاست به دست کسانی خطاست
که از دستشان دستها بر خداست.
سعدی.
ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
چه دستها که ز دست تو بر خداوند است.
سعدی.
اطفال عزیز نازپرورد
از دست تو دست بر خدایند.
سعدی.
... [مشاهده متن کامل]
ریاست به دست کسانی خطاست
که از دستشان دستها بر خداست.
سعدی.
ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
چه دستها که ز دست تو بر خداوند است.
سعدی.