دست ( چیزی را ) بر قفا بستن ؛ بسوی پشت بردن دودست و به هم بستن :
دست مژگان بر قفا بندیم کز آسیب او
در دل هر پاره دل نشترستانی شکست.
طالب آملی ( از آنندراج ) .
دست مژگان بر قفا بندیم کز آسیب او
در دل هر پاره دل نشترستانی شکست.
طالب آملی ( از آنندراج ) .