دست بر سر نهادن ؛ قبول کردن و دست به سینه نهادن. نوعی از تعظیم متعارف هندوستان است که آنرا سلام کردن هم گویند. ( از آنندراج ) :
دست و پا تا هست بر سر دست پیش کس منه
بر سر مردی به نامردی میفگن معجری.
... [مشاهده متن کامل]
صائب ( از آنندراج ) .
- || دست بر سر زدن به نشانه غم و افسوس :
ازآن غم دستها بر سر نهاده
ز دیده سیل طوفان برگشاده.
نظامی.
ز دست عشق تو هرجا که می روم دستی
نهاده بر سر و خاری شکسته در پائیست.
سعدی.
دست و پا تا هست بر سر دست پیش کس منه
بر سر مردی به نامردی میفگن معجری.
... [مشاهده متن کامل]
صائب ( از آنندراج ) .
- || دست بر سر زدن به نشانه غم و افسوس :
ازآن غم دستها بر سر نهاده
ز دیده سیل طوفان برگشاده.
نظامی.
ز دست عشق تو هرجا که می روم دستی
نهاده بر سر و خاری شکسته در پائیست.
سعدی.