دست بر سر نشستن ؛ سیلی به سر زدن در هنگام حسرت و افسوس. ( آنندراج ) . دست به سر نشستن. دست به سر داشتن. دست به سر گرفتن. دست بر سر زدن :
نشسته به کنجی در اندیشه تو
گهی سر بزانو گهی دست بر سر.
بدیعی سمرقندی ( از آنندراج ) .
نشسته به کنجی در اندیشه تو
گهی سر بزانو گهی دست بر سر.
بدیعی سمرقندی ( از آنندراج ) .