دست بر سر ؛ کنایه از تأسف و تحیر و حیرانی باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) . سرگردان و سرگشته ومشوش و حیران. ( ناظم الاطباء ) .
- || به معنی دست بسر؛ کنایه از متواضع و فروتن. ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) . رجوع به ترکیب دست بسر شود.
... [مشاهده متن کامل]
- || کنایه از معطل و بیکار بودن. ( آنندراج ) .
- || رنجور و غمگین. ( ناظم الاطباء ) .
- || به معنی دست بسر؛ کنایه از متواضع و فروتن. ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) . رجوع به ترکیب دست بسر شود.
... [مشاهده متن کامل]
- || کنایه از معطل و بیکار بودن. ( آنندراج ) .
- || رنجور و غمگین. ( ناظم الاطباء ) .