دست بر دست زدن

پیشنهاد کاربران

دست بر دست زدن ؛ دو دست را بر یکدیگر فرود آوردن بسختی تا آوازی از آن برآید. کنایه از افسوس خوردن. اظهار تأسف کردن :
همانگه یکی دست بر دست زد
چو دشمن بود گفت فرزند بد.
فردوسی.
دست بر دست میزند که دریغ
نشنیدم حدیث دانشمند.
سعدی ( گلستان ) .
دست بر دست زدن ؛ بهم کوفتن کف دو دست و آواز از آن برآوردن :
من سخن گویم تو کانائی کنی
هر زمانی دست بر دستت زنی.
رودکی.

بپرس