چو دانستی که معبودی ترا هست
بدار از جستجوی چون و چه دست.
نظامی.
دست بدار از سر بیچارگان تا نخوری یاسج غمخوارگان.
نظامی.
به که از بیع او بداری دست بینی آن دیگران که لایق هست.
نظامی.
من در وفا و عهد چنان کند نیستم کز دامن تو دست بدارم به تیغ تیز.
سعدی.
چو مشرف دو دست از امانت بداشت بباید بر او ناظری برگماشت.
سعدی.
من خود نه به اختیار خویشم گر دست ز دامنم بدارد.
سعدی.
من اندر خود نمی یابم که روی از دوست برتابم بیشتر بخوانید ...