دست بالا بودن

پیشنهاد کاربران

- دست [ کسی ] بالا بودن ؛ برتر و فائق بودن :
تسلیم تو سعدی نتواند که نباشد
گر سر بنهد ورننهد دست تو بالاست.
سعدی ( کلیات ص 361 ) .
|| سلطه. تسلط. چیرگی. غلبه :
به هر کشوری دست و فرمان مراست
...
[مشاهده متن کامل]

توانائی و رای و برهان مراست.
فردوسی.
همی گفت هرکس که خسرو کجاست
که امروز پیروزی و دست ماست.
فردوسی.

دست [ کسی ] بالا بودن ؛ برتر و فائق بودن :
تسلیم تو سعدی نتواند که نباشد
گر سر بنهد ورننهد دست تو بالاست.
سعدی ( کلیات ص 361 ) .

بپرس