دست انداز

/dastandAz/

معنی انگلیسی:
bump, handrail, puddle

لغت نامه دهخدا

دست انداز. [دَ اَ ] ( اِمص مرکب ) صاحب آنندراج گوید: حرکت دادن دست را برای کاری چون دزدیدن و گره بریدن و تیر انداختن و خاریدن و آسیب زدن و حمله بردن و صدر و مسند گستردن و شنا کردن. - انتهی. دست اندازی :
هر نغمه بلند و پست در رقاصی ست
بزمی ست که توبه مست در رقاصی ست
مطرب به نوازش تعدی پامال
دست اندازی که هست در رقاصی ست.
ظهوری ( از آنندراج ).
|| آسیب.حمله. تعدی. ( برهان ) :
سالک ازبس دوستی پامال مردم گشته ایم
ورنه دشمن را نباشد تاب دست انداز ما.
سالک قزوینی ( از آنندراج ).
شکوه زلف از زبان ما نمی آید برون
زیر دست انداز او چون شانه پا افشرده ایم.
صائب ( از آنندراج ).
خاکساری پیشه کن در هر زمین چون گردباد
در ره افتادگی بر چرخ دست انداز کن.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).
|| غارت و تاراج. ( برهان ) ( انجمن آرا ). || ( نف مرکب ) دست اندازنده. || کنایه از رقاص. ( برهان ) ( انجمن آرا ). || شناور. ( برهان )( از انجمن آرا ). || کیسه بر. ( برهان ). || تیرانداز. ( برهان ). کنایه از تیرانداز. ( از انجمن آرا ). || کسی که دکه و پهلو به کسی زند. ( برهان ). کسی که دکه زند. ( انجمن آرا ). کسی که پهلو به پهلوی دیگری راه میرود. ( ناظم الاطباء ). || شخصی که صدر و مسند بگستراند، چه دست به معنی صدر و مسند هم آمده است. ( برهان ). فرازکننده صدر مجلس. ( از انجمن آرا ). || ( اِ مرکب ) راه پست و بلند. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). پستیها و گودالهای جاده. پستی و بلندیها و فرورفتگیها در جاده و شارع. گودیهای راه. گودالها در نشیب و فراز راهها. || واحد فاصله مکانی نظیر تیر پرتاب :
پایه قدر تو جاییست که از حضرت او
چرخ را عقل برون کرده به ده دست انداز.
انوری ( از آنندراج ).
|| آنچه که دست روی آن گذارند. محل گذاشتن دست مانند دسته صندلی و نیمکت و غیره و نیز درنرده و طارمی و پله و پل و غیره. || قطعه زیرین از چارچوبه ارسی که بدان تکیه کنند. ( ناظم الاطباء ). پیش درگاه ارسی خانه و ایوان. سده. || حواله بی حساب. ( برهان ). نقدی و حواله بی حساب. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). || نام نوعی خراج نقدی که پیش ازین از قراء می گرفته اند. ( یادداشت مرحوم دهخدا از مرآت البلدان ج 1 ص 337 ). || کنایه از کره نر. ( انجمن آرا ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آنچه که دست روی آن گذارند محل گذاشتن دست مانند دسته صندلی نیمکت و غیره . ۲ - ( صفت ) بر آمدگی و فرو رفتگی های جاده وخیابان ناهمواری ها و پستی و بلندی راه . ۳ - رقاص . ۴ - شناور . ۵ - کیسه بر . ۶ - ظالم . ۷ - تیر انداز . ۸ - کسی که بدیگری پهلو زند . ۹ - شخصی که مسند بگستراند . ۱٠ - تعدی تجاوز . ۱۱ - غارت تاراج دست اندازی تصرف بیجا تعدی و تجاوز به مال و جان کسی دست درازی تطاول .
آسیب حمله تعدی غارت و تاراج

فرهنگ معین

( ~. اَ ) (ص فا. ) رقص کننده ، کسی که از فرط شادی دست افشانی می کند.
( ~. اَ ) (اِمر ) ۱ - ناهمواری های خیابان . ۲ - کنایه از: مشکل ، گرفتاری .

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] چیزی که دست روی آن بگذارند و جای گذاشتن دست باشد، مثل دستۀ صندلی و نیمکت و امثال آن ها.
۲. برجستگی و ناهمواری در سطح جاده.
۳. (صفت ) آن که به چیزی دست بیندازد، دست اندازنده.

فرهنگستان زبان و ادب

{bump} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] برآمدگی های جاده و خیابان که موجب مزاحمت در حرکت وسایل نقلیه شود

دانشنامه عمومی

دست انداز یا سرعت گیر اسمی رایج برای وسایلی است که از انحنایی عمودی برای کم کردن سرعت وسایل نقلیهٔ موتور دار به منظور بهبود شرایط ایمنی استفاده می کنند. دست اندازها در سراسر دنیا استفاده می شوند و اکثراً برای ایجاد سرعتی پایین، یعنی حدود ۴۰ کیلومتر بر ساعت یا کم تر ایجاد می شوند.
اگر چه دست اندازها برای کاهش سرعت اتومبیل ها بسیار مؤثر هستند، اما استفاده از آن ها گاهی بحث برانگیز است چرا که می توانند باعث افزایش صدای ترافیک شوند، باعث صدمه به وسایل نقلیه شوند یا منجر به کند شدن سرعت خودروهای امدادی. بعضی دست اندازها که به صورت غیر استاندارد تهیه شده و مثلاً ارتفاعشان زیاد است یا زوایای تیز دارند، می توانند برای رانندگان به عنوان حواس پرتی تلقی شوند چرا که نمایش آنها، خصوصاً برای ماشین هایی که خیلی به زمین نزدیک هستند یا اصطلاحاً اسپورت هستند خیلی دشوار است. همچنین دست اندازها اگر به خوبی دیده نشوند می توانند برای دوچرخه ها و موتورها هم خطرناک و تهدیدکننده باشند. دست اندازها هزینه ای ۵۰ تا ۲۰۰ دلاری برداشته و ممکن است در طی زمان نیاز به تعویض یا تعمیر داشته باشند.
• Speed bump یا Speed hump ( دست اندازهای مخصوصی که به صورت نواری عرضی در جاده هستند که در ایران بیشتر از آسفالت برای ساخت این مدل استفاده می شود )
• Speed Cushion ( به صورت چند صفحهٔ عریض در جاده هستند )
• Speed table ( به حالت صفحه ای عریض و یکپارچه در وسط جاده هستند )
هر کدام از این وسایل ممکن است از متریال های مختلفی از جمله آسفالت، بتن، پلاستیک بازیافت شده، فلز یا لاستیک ولکانیزه ساخته شده باشند؛ اما اکثراً دست اندازها به دلیل دوام و استحکام و افزایش پایداری از آسفالت و بتن ساخته می شوند اما با این حال شکل دهی و درآوردن ابعاد مناسب برای آن ها دشوار است.
محصولات لاستیکی از قبل مطابق اندازه های استاندارد شکل دهی شده اند. این گونه دست اندازها معمولاً پیچی هستند و نصب و برداشتن آن ها راحت تر است. می توان از نصب و راه اندازی موقت آن ها برای تست کردن استفادهٔ آن ها در پروژه های بزرگ تر استفاده کرد. دست اندازهایی که قابل جدا کردن هستند یا در واقع پیچی هستند برای زمستان بسیار مناسب اند، چرا که در زمستان برف روی آن ها را می پوشاند یا ممکن است توسط ماشین های برف روب آسیب ببینند.
در ۷ ژوئن سال ۱۹۰۶، روزنامهٔ نییورک تایمز خبر از پیاده سازی اولیهٔ آنچه ممکن است همان دست انداز باشد در چتم نیوجرسی داد که قرار بود قسمتی که اشغال می کرد را ۵ اینچ بالاتر از سطح جاده بیاورد.
عکس دست اندازعکس دست انداز
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

ramp (اسم)
خشم، پیچ، دست انداز، پلکان، سطح شیب دار، سکوب سراشیب، پلهء سراشیب

puddle (اسم)
دست انداز، گودال، چاله فاضل اب

bumpiness (اسم)
دست انداز

فارسی به عربی

برکة , تعلیة

پیشنهاد کاربران

بپرس