دست از کسی برنداشتن ؛ از سرش وانشدن بدون حصول مقصود. ( آنندراج ) :
از او تا نقد آمرزش نمی گیرم نمی میرم
چو مزدوری که دست از کارفرما برنمی دارد.
جلالای کاشی ( از آنندراج ) .
از او تا نقد آمرزش نمی گیرم نمی میرم
چو مزدوری که دست از کارفرما برنمی دارد.
جلالای کاشی ( از آنندراج ) .