دست از دهان یا از دهن برداشتن

پیشنهاد کاربران

دست از دهان یا از دهن برداشتن ؛ بی پرده سخن گفتن و صرفه نکردن در دشنام دادن و بد گفتن و هرچه بر زبان آید بی تحاشی گفتن. ( آنندراج ) . هرچه به دهان آید گفتن :
کرده از بس عرصه بر من تنگ دور روزگار
من هم آخر غنچه سان دست از دهن برداشتم.
...
[مشاهده متن کامل]

فرج اﷲ شوشتری ( از آنندراج ) .
شرم را می باید اول از میان برداشتن
کی به آسانی توان دست از دهن برداشتن.
رفیع ( از آنندراج ) .
از دهن غنچه صفت دست اگر بردارم
قفل دیگر ز حیا بر لب اظهار من است.
طالب کلیم ( از آنندراج ) .

بپرس