دست از دامن [ کسی ] نداشتن ؛ دامن او رهانکردن. دامن او از دست نهشتن یا ننهادن. او را ترک نگفتن :
هرکه خواهد هرچه خواهد در حق من گو بگوی
ما نمی داریم دست از دامن دلدار خویش.
سعدی.
هرکه خواهد هرچه خواهد در حق من گو بگوی
ما نمی داریم دست از دامن دلدار خویش.
سعدی.