دست از دامن داشتن و دست از دامن برداشتن ؛ دست از دامن بداشتن. دست از دامن گسستن. ترک گفتن. رها کردن :
طمع مدار که از دامنت بدارم دست
بآستین ملالی که بر من افشانی.
سعدی.
بکن چندانکه خواهی ناز بر من
که من دستت نمیدارم ز دامن.
سعدی.
طمع مدار که از دامنت بدارم دست
بآستین ملالی که بر من افشانی.
سعدی.
بکن چندانکه خواهی ناز بر من
که من دستت نمیدارم ز دامن.
سعدی.