دست از دامن داشتن

پیشنهاد کاربران

دست [ کسی را ] از دامن داشتن ؛ دامن خود را از دست او رها کردن. دست وی را کوتاه کردن. نگذاشتن که کسی دامن او گیرد. دفع مزاحمت کردن. رها نکردن که دامن گیرد.

بپرس