دست از آستین برآوردن ، یا بیرون آوردن ، یا بیرون کردن ، یا در آوردن ؛ خارج ساختن از آستین.
- || کنایه از ظاهر و آشکار شدن :
چون برآرد شوکت حسن تو دست از آستین شق چو ماه عالم آرائی کند آئینه را.
... [مشاهده متن کامل]
صائب ( از آنندراج ) .
گل خورشید چون صبح از گریبانی شود طالع
که دست از آستین در دامن شبها برون آرد.
صائب ( از آنندراج ) .
صفحه را جیب و بغل گنجینه گوهر شود
خامه صائب چو دست از آستین بیرون کند.
صائب ( از آنندراج ) .
- || کنایه از ظاهر و آشکار شدن :
چون برآرد شوکت حسن تو دست از آستین شق چو ماه عالم آرائی کند آئینه را.
... [مشاهده متن کامل]
صائب ( از آنندراج ) .
گل خورشید چون صبح از گریبانی شود طالع
که دست از آستین در دامن شبها برون آرد.
صائب ( از آنندراج ) .
صفحه را جیب و بغل گنجینه گوهر شود
خامه صائب چو دست از آستین بیرون کند.
صائب ( از آنندراج ) .