دس دس کردن

لغت نامه دهخدا

دس دس کردن. [ دَ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول شیرخوارگان ، چپه زدن. چپک زدن. || دست دست کردن. طول دادن. به تعویق افکندن. وقت سپوختن. مماطله کردن. اهمال کردن بعمد. قاصداً انجام دادن کاری را بدرازا کشاندن.

فرهنگ فارسی

در تداول شیر خوارگان . چپه زدن یا دست دست کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس