دزکوه

لغت نامه دهخدا

دزکوه. [ دِ ] ( اِخ ) ( کوه... ) کوهی است در ده فرسخ بیشتر میانه شمال و مغرب قصبه ده دشت کوه کیلویه در فارس. وسعت این کوه از نیم فرسخ بگذرد و به اندازه نیم سنگ آسیاب گردان آب از چشمه شیرین و گوارا دارد و جنگلی از درخت بلوط برفراز این قله است. ( از فارسنامه ناصری ). و رجوع به جغرافی غرب ایران ص 129 شود.

فرهنگ فارسی

کوهی است در ده فرسخ بیشتر میانه شمال و مغرب قصیده ده دشت کوه کیلویه در فارس .

پیشنهاد کاربران

دز کوه با تلفظ دیگر ( دج کوه ) به کوهی گفته می شود که بافت عمومی ان ماسه سنگ ( کنگلومرا ) می باشد که این بافت خاصیت نگهداری اب رادرخود دارد ومستعد ایجاد ابادی می باشد
در هر جای ایران دز. یا. دج به کار رفته باشد به معنای عارضه طبیعی می باشد

بپرس