دزدگیر

/dozdgir/

معنی انگلیسی:
burglar alarm, thief-catcher, thief-hunter

لغت نامه دهخدا

دزدگیر. [ دُ ] ( نف مرکب ) دزدگیرنده. گیرنده دزد. دستگیرکننده دزد. کسی و یا چیزی که دزد را می گیرد و نگاه میدارد. ( ناظم الاطباء ). || شحنه و نظرباز که شناختن و گرفتن دزد در عهده اوست. ( آنندراج ) :
فلک دزد و ماه فلک دزدگیر
به هم هردو افتاده در خم تیر.
نظامی.
اگر دزد برده برآرد نفیر
برد دست او شحنه دزدگیر.
نظامی ( از آنندراج ).
همه مارند و مور میر کجاست
مزد گیرند دزدگیر کجاست.
اوحدی.
معاونین داروغه در تذکرة الملوک احداس خوانده میشوند... به این ترتیب : عسس باشی ودزدگیر و شبگرد و سلطان اللیل ذکر و تأیید میشود. ( سازمان اداری حکومت صفوی ص 153 ). و رجوع به دزدبگیر شود. || ( اِ مرکب ) آلتی برقی که در اتومبیل نصب کنند و چون دزد درصدد بازکردن در و براه انداختن اتومبیل برآید به صدا درآید و از عمل دزدی بیاگاهاند.

فرهنگ معین

(دُ )(اِمر. ) اسباب برقی یا الکترونیکی که برای پیشگیری از دزدی نصب می شود تا با کشیدن آژیر یا روشن شدن چراغ دیگران را متوجه سرقت بکند.

فرهنگ عمید

۱. وسیله ای که در اشیاء گران بها از قبیل خودرو، ملک، یا گاوصندوق کار گذاشته می شود و در اثر تماس یا قطع و وصل شدن نور به صدا درمی آید.
۲. [منسوخ] کسی که دزد را دستگیر کند، دزدگیرنده، دزدبگیر.

واژه نامه بختیاریکا

کینّا

پیشنهاد کاربران

بپرس