دزدران

لغت نامه دهخدا

دزدران. [ دَ دَ ] ( اِ ) نوداران. شاگردانه. فغیاز. برمغاز. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت مرحوم دهخدا ).

دزدران. [ دُ ] ( نف مرکب ) دورکننده دزد. دزدراننده. راننده دزد :
روز صیادم بد و شب پاسبان
تیزچشم و صیدگیر و دزدران.
مولوی.

پیشنهاد کاربران

دزدران ؛ که دزد را براند. که دزد را دور کند. که دزد را دفع کند :
روز صیادم بد و شب پاسبان
تیزچشم و صیدگیر و دزدران.
مولوی.

بپرس