دز حنف. [ دِ زِ ح ِ ن َ ] ( اِخ ) شهرکی است ( به خراسان ) اندرمیان صحرابا کشت و برز، و اندر وی آبهای روان است و رود مرو از آن می گذرد. ( حدود العالم چ دانشگاه ص 44 و 94 ).
فرهنگ فارسی
شهرکی است اندر میان صحرا با کشت و برز و اندر وی آبهای روان است و رود مرو از آن می گذرد .