دریواس

لغت نامه دهخدا

دریواس. [ دَ ری ] ( اِ مرکب ) گردبرگرد در بود. ( لغت فرس اسدی ) ( اوبهی ). چارچوب در.( جهانگیری ) ( آنندراج ). چارچوب در خانه. ( برهان ). چهارچوب در. گرد بر گرد در باشد یعنی چوبهای در را محکم دارد بعضی آن را چهارچوبه خوانند. ( صحاح الفرس ). آن چوب که در گرداگرد در و دیوار زده باشند تا در را نگاهدارد. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
درواز و دریواس فروگشت و برآمد
بیم است که یکبار فرودآید دیوار.
رودکی.
|| آن آلت که از چوب کنند و پس در را بدان محکم کنند. ( لغت فرس اسدی ). چوبی که در پس در اندازند تا در گشوده نگردد. ( برهان ). چوبی که پس در نهند محکم تاکسی بازکردن نتواند و آن را براوند و فراوند و فردر و فدرنگ و فردره نیز گویند. ( شرفنامه منیری ). کُلان. || گرداگرد خانه. ( برهان ) ( صحاح الفرس ). گرد برگرد خانه. ( شرفنامه منیری ). || اطراف هر چیز. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - چهار چوب در سرای و خانه . ۲ - چهار جانب در خانه .
گرد بر گرد در بود . چارچوب در

فرهنگ معین

(دَ ) (اِمر. ) ۱ - چهارچوب درِ خانه . ۲ - چهار طرف در خانه .

فرهنگ عمید

چهار طرف در خانه، چهارچوبه که در را میان آن کار می گذارند، چهارچوب در: درواز و دریواس فرو گشت و برآمد / بیم است که یک بار فرود آید دیوار (رودکی: لغت نامه: دریواس ).

پیشنهاد کاربران

بپرس