دریجان

لغت نامه دهخدا

دریجان. [ دَ ] ( معرب ، اِ ) معرب دریگان است. ( آنندراج ). ده درجه از هر برجی باشد وبرای هر دریجانی صاحبی از کواکب سبعه هست و میان ایران و روم و هند در ارباب آنها اختلاف باشد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). قانونی در علم هیئت که در آن صور و اشکال فلکی را به سه طبقه تقسیم کرده اند. ( ناظم الاطباء ). ادرجان. وجه. دهج. صورت. و رجوع به دریگان شود.

دریجان. [ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم. واقع در 42هزارگزی جنوب باختری بم و 38 هزارگزی جنوب راه شوسه بم به کرمان با 461 تن سکنه. آب آن از دو رشته قنات تأمین می شود و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) قانونی است در هیئت که در آن صور و اشکال فلکی را بسه طبقه تقسیم کنند
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان بم .

فرهنگ عمید

= دریگان

دانشنامه عمومی

دریجان، روستایی در دهستان دریجان بخش مرکزی شهرستان بم در استان کرمان ایران است. این روستا، مرکز دهستان دریجان است. [ ۱]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۷۸۷ نفر ( ۲۸۳ خانوار ) بوده است. [ ۲]
عکس دریجان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس