دریای قلزم

لغت نامه دهخدا

دریای قلزم. [ دَرْ ی ِق ُ زُ ] ( اِخ ) دریای احمر. بحر احمر. دریای سرخ. دریای سوف. دریای فیمابین. آسیا و آفریقا :
خود خاتم بزرگ سلیمان بدست تست
کانگشت کوچک تو چو دریای قلزم است.
خاقانی.
رجوع به بحر احمر ذیل بحر و به قلزم ( دریای... ) و قاموس کتاب مقدس شود.

فرهنگ فارسی

دریای احمر . بحر احمر

پیشنهاد کاربران

اگه میدونستم که دیدگاه باید تایید بشه هرگز نمیذاشتم، این کار بزدلهای خرابکاره که از همه چی میترسن مثل ج ا
قلزم اینجا به معنی دریا نیست، روی اون ناحیه از دریا اگه نام قلزم گذاشتن بخاطر اون ویژگیهای خاص اونجا بوده، شاید بشه یه چیزی مثل باتلاق پرخون که دست و پا زدن دراون مساوی بیشتر فرورفتن و غرق شدن است وکف افیون آخرش به همه دردها پایان میده.

بپرس