دریان

لغت نامه دهخدا

دریان. [ دَ رَ / دِرْ ] ( ع مص ) درایة. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به درایة شود.

پیشنهاد کاربران

پایان ( اسم روستایی در تبریز ) مایان ( اسم روستایی در تبریز ) هر کلمه ایی آخرش یان باشد. تورکی است. مثل پایان. مایان. شایان ( قبیله سرخپوستها ) . وریان ( کردینی ور ساخلار. آروادی ار ساخلار ) . دریان. اویان. بویان. . . . . .

بپرس