دریافتگی. [ دَرْ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) عقل. فراست. زیرکی. ( ناظم الاطباء ). نِظار. ( از منتهی الارب ). فهم. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : دادگر شاهی کز دانش و دریافتگی سخنی بر دلش از ملک معما نشود.منوچهری.