درگور

لغت نامه دهخدا

درگور. [ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خمیر بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع در 46 هزارگزی باختر بندرعباس و دو هزارگزی جنوب راه مالرو خمیر به بندرعباس با 869 تن سکنه. آب آن از چاه و باران و راه آن مالرو است. مزرعه حمزه محمدشاهی جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

درگور. [ دَ ] ( اِخ ) درگیر. دهی است از دهستان ایسین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع در 40 هزارگزی شمال باختری بندرعباس و 5 هزارگزی شمال راه فرعی لار - بندرعباس ، با 405 تن سکنه. آب آن از چاه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

درگور. [ دَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودان بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 65 هزارگزی شمال خاوری میناب و سر راه مالرو کهنوج به رودان. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان رودان بخش میناب شهرستان بندر عباس واقع در ۶۵ هزار گزی شمال خاوری میناب و سر راه مالرو کهنوج به رودان

دانشنامه عمومی

درگور، روستایی در دهستان خمیر بخش مرکزی شهرستان خمیر در استان هرمزگان ایران است. این روستا، مرکز دهستان خمیر است. [ ۱]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱٬۵۵۵ نفر ( ۴۴۸ خانوار ) بوده است. [ ۲]
عکس درگور
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس