درگذشتن کار

پیشنهاد کاربران

درگذشتن کار ؛ فوت شدن آن. از دست بیرون شدن. از دست رفتن. فوات. فوت. ( از منتهی الارب ) : عنان یکران در جولان این میدان سست گذاشته آید کار از دست تدارک درگذرد. ( سندبادنامه ص 216 ) . || مردن. وفات یافتن. ( ناظم الاطباء ) . رحلت. ارتحال. موت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . جان سپردن. رخت بستن. رخت بربستن. انقراض. عفو. ( منتهی الارب ) . وفاة. ( دهار ) . هوی. ( منتهی الارب ) :
...
[مشاهده متن کامل]

سماعیل چون زین جهان درگذشت
جهانگیر قحطان بیامد ز دشت.
فردوسی.