درپیتی: [ اصطلاح در تداول عامه]بدرد نخور _ مهمل _ الکی _ ضایع _ ساختگی _ آشغال
( ( البته از مادربزرگم بپرسید می گه مادر بزرگش زن یکی از شاه های قاجار بوده . ولی مامانم می گه مادربزرگ ِمادربزرگم یکی از سیصد چهارصد صیغه ی یکی از سیصد چهارصد شاهزاده ی دست هشتم و درپیتی قاجارها بوده که مهمترین مسئولیت زندگیش از قرار تخم ریزی بوده به سبک ماهی قزل آلا . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 171. ) )
( ( البته از مادربزرگم بپرسید می گه مادر بزرگش زن یکی از شاه های قاجار بوده . ولی مامانم می گه مادربزرگ ِمادربزرگم یکی از سیصد چهارصد صیغه ی یکی از سیصد چهارصد شاهزاده ی دست هشتم و درپیتی قاجارها بوده که مهمترین مسئولیت زندگیش از قرار تخم ریزی بوده به سبک ماهی قزل آلا . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 171. ) )
شوخی با واژه سِلِبریتی.
واژه ای که استاد طلوعی به رقیبانش نسبت میداد
( یه مشت کانال درپیتی )
( یه مشت کانال درپیتی )
بدرد نخور _ مهمل _ الکی _ ضایع _ ساختگی _ آشغال