دیکشنری
مترجم
بپرس
درپاش
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
درپاش. [ دُ ] ( نف مرکب ) درپاشنده. دربار :
چون از سرقصه های درپاش
شد قصه قیس در جهان فاش.
نظامی.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها