درویش دهکی
لغت نامه دهخدا
ای شوخ در آئینه کن از لطف یکباری نظر
وز تاب رخسارت ببین فولاد را خون در جگرز آه و ناله من بس که کوه محزون است
درون ز لعل و برونش ز لاله پرخون است خواب دیدم در هوا شاهین او صیدی ربود
چون شدم بیدار مرغ دل بجای خود نبود.
رجوع به مجالس النفائس ص 118و 290 تا 292 و حبیب السیر چ تهران جزء چهارم از ج 3 ص 115 شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید