درویش حال

لغت نامه دهخدا

درویش حال. [ دَرْ ] ( ص مرکب )مقل الحال. کسی که به وضع درویشان باشد :
قمری درویش حال بود ز غم خشک مغز
نسرین کان دید کرد لخلخه رایگان.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

مقل الحال کسی که به وضع درویشان باشد

پیشنهاد کاربران

بپرس