درونه


معنی انگلیسی:
amnion, content, core, entrails, medulla, nucleus

لغت نامه دهخدا

درونه. [ دَ ن َ / ن ِ ] ( اِ )درون. ( آنندراج ). اندرون. مقابل بیرون :
لابه کنم که هی بیا درده بانگ الصلا
او کتف این چنین کند که به درونه خوشترم.
مولوی ( از آنندراج )
|| نهان. ضمیر. باطن :
چون غمزده را در آن تحیر
از خوردن غم درونه شد پر.
امیرخسرو.
|| به معنی درون که کنایه از شکم باشد. ( برهان ).

درونه. [ دَ / دُ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) کمان حلاجان. ( لغت فرس اسدی ). کمان حلاج. ( برهان ). کمان ندافی و آن را کمان کودک نیز خوانند. ( جهانگیری ). کمان حلاجی. ( آنندراج ) :
سفید برف برآمد ز کوهسار سیاه
و چون درونه شد آن سرو بوستان آرا.
رودکی.
میغ ماننده پنبه است و ورا باد نداف
هست سد کیس درونه که بدو پنبه زنند.
ابوالمؤید.
بنفشه زاربپوشید روزگار به برف
درونه گشت چنار و زریر شد شنگرف.
کسائی.
سرو بودیم چند گاه بلند
کوژ گشتیم و چون درونه شدیم.
کسائی.
سر سرو سهی شد باژگونه
دو تا شد پشت او همچون درونه.
( ویس و رامین ).
کمان وی [ کیومرث ] بدان روزگار چوبین بود بی استخوان ، یکپاره ، چون درونه حلاجان. ( نوروزنامه ص 39 ).
نرسد بر شرف قدر تو هر شاعر کو
خاطری دارد نظّام و زبانی وصّاف
لفظقوس ارچه بود شامل نام هر دو
شبه قوس قزح نیست درونه نداف.
کمال اسماعیل ( از آنندراج ).
|| قوس قزح . ( برهان ) ( آنندراج ).

درونه. [ دَ ن َ/ ن ِ ] ( اِ ) به معنی درونک است و آن گیاهی باشد شبیه به عقرب. ( برهان ). بیخ گیاهی است دوائی که شبیه به کژدم باشد و آن را معرب ساخته اند درونج عقربی خوانند. ( جهانگیری ) ( از آنندراج ). و رجوع به درونج شود.

درونه. [ ] ( اِخ ) ( قلعه ٔ... ) قلعه ای است که بیهقی گوید: یوسف بن ناصرالدین سبکتکین بسال 423 هَ. ق. در آنجا درگذشته است. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 252 شود.

درونه. [ دُ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. واقع در 60هزارگزی جنوب باختری بردسکن و سر راه مالرو عمومی بردسکن به درونه با 628 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

درون، اندرون، شکم، کمان، قوس وقزح، کمان حلاجی، آنچه شکل کمان باشد
( اسم ) ۱ - کمان حلاجی . ۲ - هر چیز کمانی . ۳ - قوس و قزح .
دهی است از دهستان کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر

فرهنگ معین

(دَ نَ یا نِ ) [ سنس . ] (اِ. ) ۱ - کمان حلاجی . ۲ - هر چیز که به شکل کمان باشد. ۳ - قوس قزح .

فرهنگ عمید

= درونج
۱. کمان، قوس.
۲. =رنگین کمان
۳. کمان حلاجی.
۴. آنچه به شکل کمان باشد، خمیده، کمانی: بنفشه زار بپوشید روزگار به برف / درونه گشت چنار و زریره شد شنگرف (کسائی: ۴۴ ).
۱. [مقابلِ برونه] درون، اندرون.
۲. شکم.

دانشنامه عمومی

درونه (بردسکن). درونه مرکز دهستان درونه از توابع بخش انابد، شهرستان بردسکن در استان خراسان رضوی است. درونه به عنوان سومین روستایی است که وقتی مسافران از کویر وارد استان خراسان رضوی می شوند، آن را مشاهده می کنند. درونه از نواحی قدیمی ِ دیار ترشیز کهن و ناحیه ی ربع نیشابور ک در قدیم به منطقه شهریار معروف بوده است.
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۱۶۰۳ نفر در ۴۹۸ خانوار بوده است. [ ۲]
غار درونه مربوط به سدهٔ ۶ تا ۸ هجری قمری است و در شهرستان بردسکن، بخش انابد، دهستان درونه، ۱۴ کیلومتری غرب روستای درونه واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۶۳۲۹ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
غار درونه در رشته کوه های غرب درونه و روستای کلاته برق علیا بر میانه کوهی در مقابل کوهی نارنجی رنگ واقع شده است. دهانه غار در دامنه کوه و در ارتفاع حدود صد متری قرار گرفته است، عرض دهانه غار حدود ۲ متر و ارتفاع آن ۱۱۰ سانتی متر می باشد. پس از دهانه غار فضایی است دایره ای شکل به قطر حدود ۲ متر پس از این فضای دایره‍ای شکل تونل اصلی غار است که در مقابل دهانه غار قرار گرفته است. طول تونل اصلی ۱۰ متر می باشد، در طرفین این تونل ۲ تونل فرعی نیز وجود دارد که هر سه این ها به فضای اصلی غار منتهی می شوند. تونل های فرعی به دلیل انحناهای موجود در مسیر طولانی تر از تونل وسط می باشند. مکان اصلی غار فضایی است دایره ای شکل که در وسط آن چشمه آبی وجود دارد. در قسمت انتهایی این فضا، یعنی مقابل تونل ورودی، بنای سنگی وجود داشته است که در حال حاضر تخریب شده است و سنگ های آن و قسمتی از دیواره بنا مشخص می باشد. طبق گفته اهالی بنای مذکور به صورت ۳طبقه بوده است. در داخل غار تزیینات آهکی طبیعی مشاهده می شود که زیبایی خاصی را در این فضا به وجود آورده است. در داخل این غار قطعات ظروف سفالین مربوط به قرون ۶ تا ۸ هجری قمری مشاهده می شود. این سفال ها شامل سفال های لعاب دار با لعاب سبز، آبی و فیروزه ای و با نقوش آبی و مشکی زیر لعاب ها می باشد. [ ۴]
قلعه دختر درونه مربوط به سدهٔ ۶ تا ۹ هجری قمری است و در شهرستان بردسکن، بخش انابد، دهستان درونه، ۷ کیلومتری شمال غرب درونه و در ۳ کیلومتری شرق روستای برق بالا بر فراز قله کوه زرد[ ۵] قرار گرفته است. این اثر در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۶۳۳۴ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. [ ۶]
عکس درونه (بردسکن)عکس درونه (بردسکن)عکس درونه (بردسکن)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

درونه حلاج بگمانم ترونه بوده و ترونه به چم تاراندن است چرا که پنبه را میزند و می تاراند تا تفال شود
امروزه در نوشتار، به معنای محتوا و درونمایه نیز به کار می رود.
کمان ندافان
بیشترین احتمال وجه تسمیه درونه همان قرارگرفتن در درون کویر و دور از مراکز سیاسی قدیم ایران است چرا که به دلیل داشتن قلعه حصین معروفیت ویژه ای داشته و بسیار مورد توجه بوده

بپرس