درون زاد

/darunzAd/

معنی انگلیسی:
inbred, inherent, innate, intrinsic, organic, inborn, ingrown, subjective

فرهنگستان زبان و ادب

{endogenous} [زیست شناسی-میکرب شناسی] ویژگی هر عامل یا ماده ای که منشأ آن درون یک اندامگان باشد

دانشنامه عمومی

مواد درون زاد ( به انگلیسی: Endogenous ) در فیزیولوژی جانداران عبارت از موادی هستند که منشاء شان از درون اندام، بافت، یا سلول آن موجود باشند.
عکس درون زاد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

درون زاد (endogenous)
در پزشکی، آنچه از درون بدن سرچشمه می گیرد. از آن جمله اند آمین های درون زاد، سروتونین، و نورآدرنالینِ مغز که در بروز حالت افسردگی دخیل اند.

مترادف ها

innate (صفت)
اصلی، چسبنده، ذاتی، داخلی، طبیعی، درونی، درون زاد، لاینفک، جبلی، فطری، غریزی، مادرزاد

inborn (صفت)
ذاتی، نهادی، موروثی، درون زاد، جبلی، فطری

endogenous (صفت)
درونی، درون زاد

فارسی به عربی

غریزی , فطری

پیشنهاد کاربران

بپرس