درون ریز


معنی انگلیسی:
inflow, influx, endocrine, irruptive

فرهنگستان زبان و ادب

{endocrine} [علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی، علوم دارویی] ویژگی دسته ای از غدد و ساختارهای ترشحی که مواد ترشحی خود را به درون خون می ریزند

مترادف ها

endocrine (صفت)
درون ریز

influent (صفت)
نافذ، درون ریز

پیشنهاد کاربران

بپرس