خاصترین محرم آن در شدم
گفت درون آی درون تر شدم.
نظامی.
یا از در عاشقان درون آی یا از در طالبان برون رو.
سعدی.
- درون آمدن از پای ؛ از پای درآمدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). ناتوان گشتن : چو هولک بر دو چشم دلبر افتاد
درون آمد ز پا آن سرو آزاد.
؟ ( از لغت فرس اسدی ).