دروغی

/doruqi/

معنی انگلیسی:
fake, false, fictional, fictitious, mimic, sham, mock, professed, spurious, falsely

لغت نامه دهخدا

دروغی. [ دُ ] ( ص نسبی ) منسوب به دروغ. مربوط به دروغ. دروغ. کاذب. دروغگو. ( ناظم الاطباء ). دروغین. کاذبه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). باطل. نادرست. || ساختگی. مصنوعی :
کسری و جم به درگهت هردو شهی دروغی اند
حاتم و معن بردرت هردو گدای راستین.
سلمان ساوجی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به دروغ مربوط به دروغ ۱ - باطل نادرست . ۲ - ساختگی مصنوع : حاجی دروغی .

فرهنگ عمید

۱. ساختگی، نادرست.
۲. (قید ) به دروغ.

مترادف ها

quack (اسم)
قلابی، چاخان، شارلاتان، زبان باز، ادم شارلاتان، طبیب، دروغی، صدای اردک

factitious (صفت)
مصنوعی، ساختگی، صوری، دروغی، وانمود کننده، بهانه کننده، غیر طبیعی

factitive (صفت)
مصنوعی، ساختگی، صوری، دروغی، وانمود کننده، بهانه کننده، غیر طبیعی

sham (صفت)
قلابی، کمرو، دروغی

فارسی به عربی

مشعوذ

پیشنهاد کاربران

بپرس