دروغگوی بزرگ

یک خانواده چهار نفره شامل: پدر رأی، مادر شانتی و دو پسر به نام های آجی و ویجی در حال سفر از آفریقا به هند هستند. در حالیکه در یک کشتی مسافرت می کنند، آن ها با یک طوفان شدید مواجه می شوند، که منجر به غرق شدن کشتی و جدا شدن خانواده از هم می شود. در حالی که آجی و مادرش با هم هستند، «رای» پدر خانواده و ویجی از آن ها جدا می افتد. “جگاتنارین کانا “ که یک فرد ثروتمند است، رأی را نجات می دهد و او را به خانه خود برده و از او درمان می کند و در نهایت رأی را شریک تجاری خود می کند و ویجی نیز توسط یک معلم که او را کنار ساحل می یابد بزرگ می شود. چند سال بعد، پسران رأی بزرگ شده اند. آجی یک مکانیک خودرو ناچیز شده است که در گاراژ پینتو کار می کند اما رویاهای بزرگ دارد و یک زندگی دوگانه ای به عنوان یک “کازانوا “، دروغگو و خیال پرداز دارد. او به دروغ می گوید که با یک زن ثروتمند به نام “ شیتال کانا ” ارتباط دارد. ( کازانوا: فردی که با زبان بازی خانم ها را می فریبد ) اما ویجی در حال حاضر با نام ویکرم شناخته می شود، که برای “ شیتال کانا ” کار می کند و امیدوار است یک روز با او ازدواج کند، اما با زن جذاب و تیغ زنی به نام مالا ارتباط دارد. وقتی مالا اظهار می کند که باردار شده است، ویکرام بنا به استدلال خود حاضر به ازدواج با او نیست. مدت کوتاهی پس از آن که، مالا کشته می شود، ویکرم توسط یک مرد به نام پیرم که ادعا می کند ویکرام را دیده که مالا را به قتل رسانده، تحت فشار قرار می گیرد. وقتی ویکرام و پیرم متوجه می شوند که شیتال ممکن است با آجی ازدواج کند، آن ها با یکدیگر بر علیه او متحد می شوند و در این بین دروغها و زندگی دوگانه آجی ابزار فشار را برای ویکرام و پیرم به وجود می آورد.