دروغ نما. [ دُ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( نف مرکب ) دروغ نماینده. که همانند دروغ جلوه کند. که ناراست جلوه کند. که به دروغ شبیه و مانند بود. || ( اِ مرکب ) نام اسبابی است علمی یافتن دروغ را. دروغیاب. رجوع به دروغیاب شود.
فرهنگ فارسی
دروغ نماینده که همانند دروغ جلوه کند که ناراست جلو کند که به دروغ شبیه و مانند بود نام اسبابی است علمی یافتن دروغ را دروغیاب