دروغ بستن


معنی انگلیسی:
defamation

لغت نامه دهخدا

دروغ بستن. [ دُ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) دروغ گفتن. دروغ بافتن. تهمت زدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). به کسی نسبت دروغ دادن و بهتان بر کسی بستن. ( ناظم الاطباء ). اعتباط. افتراء. ( زمخشری ). تهمت :
دست من و زلف یار حاشا
بر خویش دروغ بسته بودم.
کمال خجندی ( از آنندراج ).
به مرگ غیر باشد عالمی خوشحال و من غمگین
که می ترسم دروغی بسته باشد از برای او.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
- دروغ بربستن ؛ دروغ بستن. تهمت. نسبت دروغ دادن. اسقاط. اشراب.الحاد. تسقط. تهمة. شرب. عَبط. عَضة. ( از منتهی ا لارب ).

فرهنگ فارسی

دروغ گفتن دروغ بافتن تهمت زدن به کسی نسبت دروغ دادن و بهتان بر کسی بستن

پیشنهاد کاربران

افترا
بهتان نهادن . [ ب ُ ن ِ / ن َدَ ] ( مص مرکب ) افترا بستن . دروغ بستن : واﷲ که چو گرگ یوسفم واﷲبر خیره همی نهند بهتانم . مسعودسعد. این چنین بهتان منه بر اهل حق کاین خیال تست برگردان ورق . مولوی .
بهتان

بپرس