دروغ بافتن


معنی انگلیسی:
fabricate

لغت نامه دهخدا

دروغ بافتن. [ دُ ت َ ] ( مص مرکب ) دروغ گفتن. سرهم کردن مطالب ناراست. حیاکت. کذب. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). اختلاق. افتراء. ( المصادر زوزنی ). بَشک. تخلق. ( از منتهی الارب ) :
با خود از بهر تسلی از تو می بافد دروغ
دل که بر امید وصلت چاه محنت چاه اوست.
سیفی ( از آنندراج ).
- دروغ بافتن بر کسی ؛ به کسی نسبت دروغ دادن و بهتان برکسی بستن. ( ناظم الاطباء ).
- دروغ بربافتن ؛ دروغ بافتن. دروغ گفتن. اختراص. ( منتهی الارب ). اختلاق. ( دهار ). اعضاه. ( منتهی الارب ). افتراً. ( دهار ) ( ترجمان القرآن جرجانی ). افتعال. تخرق. ( منتهی الارب ). تخلق. ( دهار ). خبن. ( منتهی الارب ) :
به هریک چند بربافد دروغی
دهد زان گوهر خود را فروغی.
جامی ( از آنندراج ).
مَغل ؛ دروغ بربافتن و بد گفتن به حق کسی نزد سلطان. ( از منتهی الارب ).
- دروغ فرابافتن ؛ دروغ بافتن ، دروغ ساختن. اختلاق. ( ترجمان القرآن جرجانی ). افتراء. افتعال. تخرق. تخلق. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

دروغ گفتن سر هم کردن مطالب ناراست حیاکت کذب اختلاق افترائ بشک تخلق

مترادف ها

trump up (فعل)
تهمت زدن، نسبت ناروا دادن، دروغ بافتن

پیشنهاد کاربران

بپرس