دروب
لغت نامه دهخدا
دروب. [ دُ ] ( ع اِ ) ج ِ دَرب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). اصل این کلمه عربی نیست و عرب آنرا به معنی «ابواب » بکار می برد. ( از المعرب جوالیقی ). رجوع به درب شود : اهالی شهر در دروب و محلات ممتنع شدند. ( جهانگشای جوینی ). یکی چند بر این سیاق اعباء مشاق را دست تحمل می دادم و در باب اوضاع و اساس دروب و زفاق طریق اسواق... به ناکام گام می نهادم. ( ترجمه محاسن اصفهان آوی ).
فرهنگ فارسی
جمع درب اصل این کلمه عربی نیست و عرب آنرا بمعنی ابواب بکار می برد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید