درواس
لغت نامه دهخدا
درواس. [ دِرْ ] ( ع ص ، اِ ) سگ بزرگ سر. || شتر رام سطبرگردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مرد دلیر باشکوه. ( منتهی الارب ). شجاع. ( اقرب الموارد ). || شیر درنده. ( منتهی الارب ). اسد. ( اقرب الموارد ). || ( اِخ ) نام سگی است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، دَراوس. ( اقرب الموارد ).
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
درزبان لری بختیاری به معنی
رودربایستی
Darvas
رودربایستی