دروازه

/darvAze/

مترادف دروازه: باب، در، درب، قاپو

معنی انگلیسی:
home, gate, goal, barbican, entrance, entry, portal, wicket

لغت نامه دهخدا

دروازه. [ دَرْ زَ / زِ ] ( اِ مرکب ) ترجمه باب. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مطلق «در» در تداول :
ز دروازه بیرون نهادند پای
زبان بسته از گفته هر یک بجای.
فردوسی.
دروازه سرای ازل دان سه حرف عشق
دندانه کلید ابد دان دو حرف لا.
خاقانی.
گر از نعلش هلال اندازه گیرد
فلک را حلقه در دروازه گیرد.
نظامی.
ده نه و دروازه دهقان زده
ملک نه و تخت سلیمان زده.
نظامی.
تا هوا تازه ست ایمان تازه نیست
کاین هوا جز قفل آن دروازه نیست.
مولوی.
فضل باید برای آوازه
اصل ناید برون ز دروازه.
مکتبی.
|| در شهر. در بزرگ بر شهر یا قریه و کاروانسرا و مانند آن. در شهر و قلعه وباغستانهای بزرگ. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). در بزرگ. ( از ناظم الاطباء ). درب. بَلَق. دروازه های شهرهای حصاردار از آهن یا از برنج یا از چوب بود و غالباً در یکی از لنگه های در، در کوچکی برای گذشتن قرار داده بودند که بعد از بستن دروازه بزرگ در صورت لزوم از آنجا تردد می شد. ( قاموس کتاب مقدس ) :
بدین شهر دروازه ها شد منقش
از آسیب و از کوس چتر و عماری.
زینتی.
تجوّن ؛ سپید کردن دروازه عروس. ( از منتهی الارب ). حِباس ؛ دروازه آسیا. ( مهذب الاسماء ). خادعة؛ دروازه خرد در دروازه کلان. درب ؛ دروازه فراخ از کوچه خرد. صفق ؛ یک در دروازه. ( منتهی الارب ). || مدخل شهر. محل ورود به شهر یا قلعه یا قصبه و ده به اعتبار اینکه در قدیم در مدخل شهرها و قلاع و قصبات ، درهای بزرگ کار گذاشتندی ، و در این حال دروازه بر در و بنایی که در بر آن نصب شده است و مجموعاً مدخل شهر یا قصبه و قلعه را مشخص سازد اطلاق گردد :
بیاستو نبود خلق را مگر به دهان
ترا به کون بود ای کون بسان دروازه.
معروفی.
چو کهرم به دروازه دژرسید
پس لشکر ایرانیان را بدید.
فردوسی.
ز دروازه نامد یکی تن برون
نیامد برون و نشد اندرون.
فردوسی.
ز هر برزنی مهتری را بخواند
به دروازه بر پاسبانان نشاند.
فردوسی.
ز دروازه شهر تا بارگاه
درم بود و اسب و غلام و سپاه.
فردوسی.
به دروازه دژ شدی همگروه
خرامان از آن شهر تا پیش کوه.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

دربزرگ، درشهر، درقلعه
( اسم ) در بزرگ درب . یا دروازه گوش سوراخ گوش یا دروازه نوش دهان . دروازه هزار گام میلهایی که بر دو طرف راه برای نشان دادن فرسنگ برپا کنند .
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان واقع در ۱۷ هزار گزی جنوب باختری سنقر و ۱۲ هزار گزی باختر راه شوسه سنقر - کرمانشاه

فرهنگ معین

(دَ زِ ) (اِمر. ) ۱ - در بزرگ ، درب . ۲ - جایی در دو سوی میدان فوتبال و برخی بازی های دیگر که بازیکنان می کوشند توپ را در آن وارد کنند.

فرهنگ عمید

۱. در بزرگ.
۲. در شهر.
۳. در قلعه.
۴. (ورزش ) چهارچوبی دارای دو تیرک عمودی و یک تیرک افقی که بر روی آن تور انداخته باشند.

فرهنگستان زبان و ادب

{gate} [حمل ونقل هوایی] نقطۀ سوار شدن مسافران به هواپیما در فرودگاه
{gateway} [گردشگری و جهانگردی] شهر یا نقطۀ اصلی که به دلیل شرایط جغرافیایی و وضعیت شبکه های حمل ونقل به عنوان محل دسترسی به یک کشور یا منطقه محسوب می شود
{goal} [ورزش] چهارچوبی که اگر توپ در آن قرار گیرد یا از آن عبور کند به تیم مقابل امتیاز تعلق می گیرد

گویش مازنی

واژه نامه بختیاریکا

( دَروازِه ) درب ورودی خانه

دانشنامه عمومی

دروازه به محل ورودی یک دیوار یا حصار گفته می شود. به ویژه در بزرگ یک شهر، روستا، کاروانسرا، قلعه و باغ، به عنوان «دروازه» شناخته می شود. [ ۱]
دروازه ها در قدیم به عنوان مکان های آستانه ای برای عبور و گذار مطرح بوده اند. امروزه با فروریزی حصارها هرچند کالبد دروازه ها تغییر شکل یافته اما مکان آنها همواره تداعی کننده خاطره های جمعی شهروندان بوده و می تواند باعث خوانایی شهر و بیان کننده هویت مدنی شهر گردد. [ ۲]
اصطلاح سنتی «باب» چه با توجه به شهرسازی و چه ادبیات، دلالت بر حرکت از میان فضایی مشخص دارد که در مدت زمان معینی انجام می گیرد. «دروازه» یا «باب» به معنی در بزرگ شهر، قریه، قلعه، قصبه، ده، کاروانسرا و مانند است. [ ۳]
در گذشته دروازه های شهر و فضاهای پیرامون آنها، مکانهای با ارزش و مقدس به شمار می آمدند. آیین گشودن و گذر از یک دروازه، مراسم ویژه ای را طلب می کرد. [ ۴] همچنین دروازه در گذشته شاهدی بر وضعیت اجتماعی شهر به شمار می آمده است و در فرهنگ های کهن شرق مکان های داوری را در همین جا بنا می نهادند. [ ۵] در شهرهای ایران باستان، شار ساسانی چون شار پارسی، بر مبنای باورهای دینی و متأثر از مقوله جهان بینی معمولا به حصاری ختم می گردد که برای یادآوری جهات و عناصر اربعه، چهار دروازه به چهار سوی عالم دارد. [ ۶]
دروازه ها می توانند نقش های کارکردی متفاوتی داشته باشند ابعاد کارکردی دروازه ها را می توان به شش دسته تقسیم کرد: 'نقش ارتباطی، دفاعی و امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، 'یادمانی و بصری. از آنجا که در شهر معاصر کالبد دروازه های قدیم با کارکرد گذشته آن از بین رفته است، از میان دروازه های باقیمانده، چه به جهت کالبد و چه به جهت خاطره ای، تنها جنبه یادمانی و بصری آنها می توانند به طور خاص مطرح باشد. در این صورت دروازه ماورای یک عملکرد ساده، می تواند در ساختار شهر به عنوان عنصر نمادین مطرح گردد. [ ۷] [ ۸]
عکس دروازهعکس دروازهعکس دروازهعکس دروازهعکس دروازهعکس دروازه

دروازه (تخیلی). دروازه یک درگاه در داستان های علمی–تخیلی و فانتزی می باشد که به وسیله جادو یا تکنولوژی دو نقطهٔ متفاوت در فضازمان را به یکدیگر متصل می سازد. دروازه معمولاً شامل بیش از دو مدخل می باشد که با وارد شدن به یکی می توان به صورت آنی از دیگری خارج شد.
یک دروازه می تواند دو مکان متفاوت در یک دنیا ( دورنوردی ) ، دو دنیای موازی ( بعدنوردی ) ، دو زمان متفاوت ( زمان نوردی ) یا دو دنیای متفاوت را مانند بهشت، دوزخ یا برزخ را بهم متصل سازد. یک دروازهٔ دنیای موازی، مانند جنگل میان دنیاهای سرگذشت نارنیا سی. اس. لوئیس می تواند مجموعه ای دروازه های زمانی و مکانی و حتی دنیایی را در خود شامل شود.
مفهوم دروازه بسیار شبیه به مفهوم کرم چاله در کیهان شناسی است.
عکس دروازه (تخیلی)

دروازه (ترکمنستان). دروازه ( به لاتین: Darvaza ) یک منطقه مسکونی در ترکمنستان است که در استان آخال واقع شده است. دروازه در میانه صحرای قره قوم و در ۲۶۰ کیلومتری شمال شهر عشق آباد جای دارد.
دروازه جهنم محلی است در نزدیکی این روستا که توسط افراد محلی این گونه نامیده شده است. در سال ۱۹۷۱ میلادی هنگامی که زمین شناسان روسی در جستجوی گاز مشغول حفاری بودند، به طور اتفاقی به حفره ای زیرزمینی بر می خورند. زمین در محل حفاری ریزش کرده و حفره ای به شعاع ۷۰ متر ایجاد می شود. پس از نشت گاز متان در حفره، آن را آتش زدند تا بدین طریق از انتشار گازهای سمی جلوگیری کنند و از آن زمان تا کنون این حفره بدون وقفه می سوزد.
عکس دروازه (ترکمنستان)عکس دروازه (ترکمنستان)عکس دروازه (ترکمنستان)

دروازه (رمان). دروازه ( به انگلیسی: Gateway ) ، نام رمانی علمی–تخیلی از فردریک پوهل است که در سال ۱۹۷۷ منتشر شد. پس از این کتاب، دنباله های دیگری نیز برای آن نوشته شد که با نام حماسهٔ هیچی ( HeeChee saga ) شناخته می شود. پوهل برای این کتاب موفق به دریافت جوایز بسیاری از جمله جایزه نبولا، جایزه هوگو، جایزه لوکس و جایزهٔ جان دبلیو. کمپل شد.
فردریک پوهل در سال ۱۹۸۰ دنباله ای بر آن نوشت که با نام فراسوی افق رخداد آبی منتشر شد.
داستان آن در آینده می گذرد. ایستگاهی فضایی در یک سیارک میان تهی کشف می شود که متعلق به تمدنی فرازمینی و بسیار کهن به نام Heechee است. شرکتی با نام شرکت دروازه ( Gateway corporation ) که از سوی ایالات متحده آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، آسیای خلق جدید، کنفدراسیون ونوس و ایالات متحدهٔ برزیل اداره می شود مامور کنترل و پژوهش دربارهٔ این ایستگاه فضایی می شود.
در این ایستگاه، نزدیک به هزار سفینهٔ فضایی وجود دارد که انسان ها به روش آزمایش وخطا و با دادن تلفات بسیاری موفق می شوند تا حد کمی با ناوبری این سفینه ها آشنا شوند. کنترل های مربوط به انتخاب مقصد مشخص می شوند اما اینکه این مقاصدِ از پیش تعیین شده در کجا هستند و سفر رفت وبازگشت چقدر طول می کشد مشخص نیست. بسیاری از سفرهای فضایی با این سفینه ها به فاجعه ختم می شوند و انسان های سرنشین آن یا کشته می شوند یا اینکه نمی توانند برگردند و معلوم نمی شود چه بر سر آن ها می آید. مقصد برخی از تنظیمات سفینه ها به مکان های بی فایده یا مرگ آور است و امکان تمام شدن آذوقهٔ غذایی و اکسیژن سرنشینان نیز وجود دارد. با این همه، تعداد اندکی از این سفرها موفقیت آمیز است و تکنولوژی های بدست آمده از آن، ثروت بسیاری را نصیب شرکت دروازه می کند.
با وجود این همه خطر، انسان های بسیاری حاضرند با سختی های بسیار و با دادن هزینه های هنگفت، خود را از زمینی که دیگر به سیاره ای پرجمعیت، کثیف و فقیر تبدیل شده به دروازه برسانند و پس از گذراندن دوره های لازم به عنوان خدمه این سفینه ها به فضا بروند تا بتوانند به ثروت و شهرت برسند. یکی از این افراد، رابینت برودهد ( Robinette Stetley Broadhead ) است که روایت داستان را نیز برعهده دارد. او در معدن های سنگ های رسوبی کار می کرد که از نفت مابین لایه های آن برای تأمین بخشی از پروتئین مورد نیاز بشر استفاده می شود. او جایزه لاتاری را می برد و با پول آن خود را به دروازه می رساند تا بتواند به آرزوی خود برسد و یکی از شکارچیان گنج های تمدن هیچی شود.
عکس دروازه (رمان)

دروازه (ساوه). دروازه روستایی در دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه استان مرکزی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۷۰ نفر ( ۲۴خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس دروازه (ساوه)

دروازه (فرودگاه). در فرودگاه ها به معابر ویژه ای که برای عبور و مرور مسافران و کادر پرواز و خدمه هواپیما از پایانه های مسافربری به داخل هواپیما و بالعکس تعبیه شده دروازه پرواز یا گیت پرواز ( انگلیسی: Flight Gate ) گفته می شود. اصلی ترین کاربری این معابر کنترل بلیت و بار مسافران و امنیت پرواز است. چنین معابر ویژه ای با نام گیت فروشگاهی در فروشگاه ها نیز یافت می شود که اساس کار آنها به گونه ای دیگر است. یکی از انواع آن گیت الکترونیکی ( e - gate ) می باشد.
عکس دروازه (فرودگاه)عکس دروازه (فرودگاه)عکس دروازه (فرودگاه)عکس دروازه (فرودگاه)عکس دروازه (فرودگاه)عکس دروازه (فرودگاه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

دروازه (portal)
(یا: درگاه) وب سایت رابط بین کاربران و اینترنت. این قبیل سایت ها که مجموعه ای از پیوندها، اطلاعات و خدمات هستند، به آن دلیل طراحی می شوند که به کاربران در یافتن اطلاعات جالب مانند اخبار، گزارش آب و هوا، سرگرمی ها، سایت های بازرگانی، اتاق های گپ زنیو غیره، کمک کنند. Yahoo.com ، google.com، gmail، msn.com و Netscape مثال هایی از این سایت ها هستند.

دروازه (رایانه). دروازه (رایانه)(gateway)
وسیله ای که با استفاده از پروتکل های ارتباطی مختلف، شبکه ها را به یکدیگر وصل می کند به طوری که اطلاعات می توانند از یک شبکه به شبکه دیگر منتقل شوند. این دستگاه ها علاوه بر انتقال اطلاعات قادرند آن ها را به شکلی تبدیل نمایند که با پروتکل های مورد استفاده در شبکه گیرنده، سازگار باشند.

جدول کلمات

درب

مترادف ها

portal (اسم)
باب، مدخل، ایوان، سر در، دروازه، سیاهرگ باب کبد

gateway (اسم)
مدخل، دروازه

gate (اسم)
باب، مدخل، ورودیه، دریچه، دروازه، گیت، در بزرگ، دریجه سد، وسایل ورود

goal (اسم)
هدف، منظور، مقصود، مقصد، دروازه، دروازه بان

فارسی به عربی

بوابة

پیشنهاد کاربران

راز واژگان شاعران در خفا باید بود.
آوازه: وازه.
آستانه: ستانه.
آلانه: لانه.
. . . .
. . .
. .
.
باز راه خدا نیست که مفت و کله زین همه واژگان را برای پهلوانان بیاموزانی.
تا خوارنده نباشی سپس خورنده نخواهی شد.
کام از خورنده، یک زننده است. 👈 نان را بزن.
افسون بزرگ برای پهلوانان!
تک تک تک! 👈 دروازه است: ( آواز در است ) کدام کسی پشت در است.
دروازه: درآوازه: آواز در. تک تک تک. چووووف افسون. 👈 از دو کلمه.
باسلام و احترام
واژه دروازه از دو بخش تشکیل شده، در بعلاوه وازه قسمت اول ب معنی درب است و قسمت دوم صفت مفعولی برای باز می باشد یعنی دری ک همیشه باز است ب روی مردم در واقع در کردی کرمانشاهی ب باز ، واز می گویند هر چند الان خود کلمه واز وارد فارسی نوین شده است ، با درود
در وزه
وزه= در کوردی معنی مثل و مانند می دهد
دروازه =در مانند
دروازه یعنی در بزرگ
گر بر سر بوق من نشینی. // دروازه کازرون ببینی
( عبید زاکانی )
دروازه:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " دروازه" می نویسد : ( ( دروازه در معنی در بزرگ و فراخ است . می انگارم که شاید این واژه ریختی است پساوندی که درپاس dārpās پهلوی به معنی کاخ برآمده است و در این زبان در پاسگ darpāsag بوده است . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 341. )

گل
سلام وقت بخیر
معنی پیشنهادی من : گیرنده

بپرس