دروازه های تهران

دانشنامه عمومی

دروازه های تهران به بناهای استوار و بلند و فضاهای شهری پیرامون آنها گفته می شد که در گذشته در بخش هایی از حصار و برج و باروی شهر تهران ساخته شده بودند. ساخت این بناها از عصر صفویه با ساخت پنج دروازه در دوران شاه تهماسب یکم برای نخستین بار انجام شد. در دوران افغان ها یک دروازه و در دوران محمد شاه قاجار یک دروازهٔ دیگر ساخته شد. در دوران پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار دروازه های صفوی جهت گسترش شهر ویران شدند و سپس شهر دارای دوازده دروازه شد.
دروازه های دوران ناصرالدین شاه در دوران پهلوی تخریب شدند و امروز تنها دو دروازه از دوران های گذشته باقی مانده است، یکی دروازهٔ باغ ملی که در نخست وزیری رضاخان ساخته شده و دیگری بخش کوچکی از دروازهٔ محمدیه واقع در مدخل بازار عباس آباد می باشد. همچنین سردر قورخانهٔ تهران نیز از آن دوران بر جای مانده است.
دروازه های دوازده گانه از دیدگاه کاشی کاری و نقش ونگار و ستون هایی به رنگ آبی آسمانی با نقوش جالبشان مثل نقش رستم، دیو سپید و رستم و اسفندیار همه زیبا، گیرا و دلپذیر بودند. دروازه های تهران عبارت بودند از: دروازهٔ خراسان، دروازهٔ شاه عبدالعظیم، دروازهٔ غار، دروازهٔ گمرک، دروازهٔ قزوین، دروازهٔ بهجت آباد، دروازهٔ دولت، دروازهٔ شمیران، دروازهٔ دوشان تپه، دروازهٔ دولاب، دروازهٔ باغ شاه و دروازهٔ چراغ برق. [ ۱] این دروازه ها شب ها بسته می شد و رفت وآمد از آن ها ممنوع می شد، مگر با گفتن ( اسم شب ) که همه روزه وزیر دربار آن را به رئیس قراولان می داد. [ ۱]
آخرین دروازه ای که در دارالخلافهٔ تهران ساخته شد و آن را دروازهٔ میدان مشق می گفتند در دوران سلطنت رضاشاه در محل میانی شرکت نفت و پستخانه به وجود آمد. درِ بزرگ آهنی این بنا را که سال ها بر فراز آن نقاره می زدند در قورخانه ساخته بودند.
دروازه های دوازده گانهٔ تهران در سال ۱۳۰۹ شمسی در دورهٔ شهرداری کریم آقا بوذرجمهری به بهانهٔ این که شهر باید نوسازی شود ویران کردند. [ ۱]
گر چه ناصر نجمی در کتاب «طهران عهد ناصری» نوشته است که تهران از زمان حکومت فتح علی شاه دارای دروازه شد، امّا از قراین تاریخی چنین برمی آید که قدمت نخستین دروازه های تهران، به دوره صفویه می رسیده است.
گویا شاه طهماسب صفوی در دوران سلطنت خود، به دلیل علاقهٔ مفرطی که به تهران و آب وهوای تمیز آن داشته است، دستور داده که دورتادور شهر تهران را حصاری کشیده و چهار تا شش دروازه بر روی آن بنا کنند. این حصار ظاهراً دارای ۱۱۴ برج، به تعداد سوره های قرآن بوده است.
عکس دروازه های تهرانعکس دروازه های تهرانعکس دروازه های تهرانعکس دروازه های تهرانعکس دروازه های تهرانعکس دروازه های تهران
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

دروازه دولت
در دورۀ صفویان و عهد شاه طهماسب شهر تهران چهار دروازه در چهار جهت شهر داشت: دروازۀ حضرت عبدالعظیم (ع) یا دروازۀ اصفهان در جنوب شهر و شمال خیابان مولوی کنونی؛ دروازۀ شمیران در شمال شهر و ابتدای خیابان پامنار کنونی؛ دروازۀ قزوین در غرب شهر و ورودی بازارچه قوام الدوله در حدود میدان شاهپور (میدان وحدت اسلامی کنونی)؛ و دروازۀ دولاب، در شرق شهر و ورودی بازارچه نایب السلطنه در خیابان ری کنونی. بعدها دو دروازۀ دیگر با نام های دروازۀ نو، در انتهای بازار عباس آباد و حدود میدان اعدام/محمدیه کنونی، و دروازۀ دولت یا دروازۀ شمالی ارگ سلطنتی در ابتدای خیابان باب همایون که ابتدا دروازۀ اسدالدوله نام داشت، در داخل شهر احداث شدند. پس از توسعۀ تهران در ۱۲۸۴ق و عهد ناصرالدین شاه قاجار، چهار خندق و دوازده دروازه در چهار جهت شهر احداث شد: خندق شمالی در محل خیابان انقلاب اسلامی کنونی با سه دروازه به نام های شمیران، در ابتدای خیابان نظامیه و حدود پیچ شمیران کنونی، دولت در تقاطع خیابان های انقلاب اسلامی و سعدی، و یوسف آباد در تقاطع خیابان های انقلاب اسلامی و حافظ در حدود چهارراه کالج کنونی؛ خندق جنوبی در محل خیابان شوش از سه راهی تیردوقلو در خیابان هفده شهریور (شهباز سابق) تا میدان گمرک با سه دروازه به نام های حضرت عبدالعظیم (ع) (محل کوره پزخانه های تهران) در ابتدای خیابان ری کنونی و حدود میدان شوش که کلیسایی در نزدیکی آن بود. خانی آباد، در تقاطع خیابان های شوش و خانی آباد، و دروازۀ غار در سه راه خیابان های شوش و وحدت اسلامی (شاهپور سابق) و حدود میدان هرندی کنونی. وجه تسمیه واژۀ غار این است که طبق روایات یکی از فرزندان امام موسی کاظم (ع) در ری مورد تعقیب دشمنان قرار گرفت و در حدود محلی به نام چال کولی، غاری پدید آمد و او در آن پنهان و از نظرها غایب شد؛ خندق شرقی در محل خیابان هفده شهریور، از حدود خیابان امام حسین تا تیردوقلو، با سه دروازه به نام های فرح آباد یا دوشان تپه در حدود میدان شهدا (ژاله سابق)، دروازۀ دولاب در امتداد بازارچه سید ابراهیم روبه روی قهوه خانه ای به نام خرابات، و خراسان در ابتدای جاده مسگرآباد و مشرق میدان خراسان کنونی؛ خندق غربی از حدود میدان انقلاب اسلامی تا میدان راه آهن، با سه دروازه به نام های باغ شاه در انتهای خیابان امام خمینی (سپه/باغ شاه سابق)، قزوین، در ورودی بازارچه قوام الدوله و میدان قزوین کنونی، و دروازۀ گمرک در تقاطع خیابان های کارگر جنوبی و مولوی و حدود میدان گمرک کنونی. سیزدهمین دروازه، دروازۀ ماشین دودی در شهر ری بود. از میان دروازه های خارجی شهر، دروازه قزوین ویژگی هایی داشت. اولین مدرسه و کلیسای مبلغان مذهبی امریکایی و اولین مدرسه مبلغان مذهبی فرانسوی در اواخر دورۀ ناصرالدین شاه در دروازه قزوین تأسیس شدند. در دورۀ مشروطیت در سراسر تهران انجمن های انقلابی فعالیت داشتند که شماری از معروف ترین و مهم ترین آن ها مانند انجمن برادران دروازه قزوین در آن جا واقع شده بودند. به همین سبب هنگام فتح تهران در ۱۳۲۷ق به وسیلۀ مجاهدان، دروازۀ قزوین از مکان های سنگربندی شده و جبهۀ دوم و جنگ انقلابی ها یا طرفداران استبداد و نیروهای دولتی بود. پرطرفدارترین سالن نمایش روحوضی با نام تماشاخانۀ ایران در نزدیکی دروازه قزوین بود که در ۱۳۴۲ش تعطیل شد. دروازه قزوین در دورۀ قاجار ارمنی نشین بود و محله ای به نام جلفای تهران با محله ارمنی ها برای آن ها احداث شده بود. پس از احداث محله های شمالی شهر مانند حسن آباد، بسیاری از ارمنی ها به آن جا نقل مکان کردند. دومین کلیسای تهران به نام گوروک مقدس در ۱۱۷۴ق و نخستین مدرسۀ ارامنه و اولین سالن تئاتر تهران در دروازه قزوین تأسیس شده بودند. سفارت خانه فرانسه و خانه سفیر آن کشور تا اواخر دورۀ قاجار در دروازه قزوین واقع شده بود. در داخل شهر نیز دروازه هایی در ابتدای خیابان های منشعب از میدان توپخانه، بین ناصریه، باب همایون، علاءالدوله، چراغ گاز، باغ شاه و سردر الماسیه در انتهای خیابان باب همایون و سردر میدان مشق (باغ ملی بعدی) وجود داشتند. دروازه های دوازده گانه محلات مختلف شهر را به یکدیگر مرتبط می کردند. دروازه ها معمولاً از آجر یا چدن ساخته و از سه دهانه کوچک و بزرگ تشکیل می شدند. دهانۀ وسط میدانچه ای برای فرود کاروان ها و بارها و دو دهانه جانبی اتاق هایی بودند که دروازه بان ها یا نگهبان ها برای تفتیش بارها و اخذ عوارض در آن ها حضور داشتند. دروازه ها هر غروب بسته و هر سحر باز می شدند. معمولاً چهار تا شش ستون یا برج یا گلدسته داشتند که همراه سردر یا بالاخانه آن ها مزین به نقش هایی بر روی کاشی های رنگین بودند. موضوع نقاشی ها را، که در قسمت های داخلی و خارجی با یکدیگر تفاوت داشتند، اغلب پهلوان های شاهنامه ای مانند رستم و گیو و گودرز و با جنگ های رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، رستم و اشکبوس، و رستم و دیو سپید و مانند آن تشکیل می دادند. دروازه های تهران در ۱۳۰۹ به استثنای سردر باغ ملی برای توسعۀ شهر تخریب شدند و کاشی های آن ها بعضاً یا به موزۀ ایران باستان منتقل شد و یا برای تزیین بناهای دیگر به کار رفت.

پیشنهاد کاربران

بپرس