درهم دریدن


معنی انگلیسی:
disrupt, rive, worry

مترادف ها

tear up (فعل)
پاره کردن، پاره پاره کردن، درهم دریدن، پاره پاره و متلاشی کردن

tear down (فعل)
درهم دریدن

پیشنهاد کاربران

درهم دریدن ؛ بکلی متلاشی کردن :
بگفت این و شمشیر کین برکشید
سرا پای او پاک درهم درید.
فردوسی.
درهم دریدن ؛ از هم جداکردن. از هم دور کردن :
همه قلبگه پاک درهم درید
درفش سپهدار شد ناپدید.
فردوسی.

بپرس