درنگ فرمودن

پیشنهاد کاربران

درنگ فرمودن ؛ فرمان دادن به توقف. امر به تأخیر. فرمان به تمهل دادن. امر به اقامت دادن. الباث. ( منتهی الارب ) :
به زابل نفرمود ما را درنگ
نه با نامداران این بوم جنگ.
فردوسی.
که ایدر نفرمود ما را درنگ
نباید که گردد دل شاه تنگ.
فردوسی.

بپرس