این واژه ازترکیب درند ودشت بدست آمده است .
درند. [دَ رَ ] ( اِ ) شکل و صورت و شمایل. ( جهانگیری ) . شکل و شمایل و صورت. ( برهان ) ( آنندراج ) . || مانند و سان، چنانکه گویند: فلک درند؛ یعنی فلک سان و فلک مانند. ( برهان ) ( آنندراج ) . مثل و مانند و سان و مشابهت. || رسم و طرز و روش. ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
دشت :[صحرا و بیابان و هامون و زمین هموار و وسیع وبی آب. ( ناظم الاطباء ) . صاحب آنندراج گوید: جگرتاب ، سینه تاب ، آتشین و دلگشا از صفات اوست. در اصطلاح جغرافیایی ، زمین همواریست که بهیچ وجه چین نخورده ، یا زمینی که بوسیله ٔ مواد رسوبی رودها و سیلابها بوجود آمده است. این گونه اراضی برای سکونت انسان در صورت اعتدال آب و هوا بسیار مناسب است. ( فرهنگ فارسی معین ) . دشت یا جلگه ، پهنه ٔ وسیع هموار یا تقریباً همواری از زمین است ( دهخدا ) ]
درنتیجه درند دشت یا درندشت به معنی بسان وهمانند دشت است که فراخی ، همواری، گستردگی ، دلگشایی ازصفات آن است واین واژه درنواحی اراک برای توصیف فضاهای مسکونی ونشیمن دلگشا وفراخ بکارمی رود .
درند. [دَ رَ ] ( اِ ) شکل و صورت و شمایل. ( جهانگیری ) . شکل و شمایل و صورت. ( برهان ) ( آنندراج ) . || مانند و سان، چنانکه گویند: فلک درند؛ یعنی فلک سان و فلک مانند. ( برهان ) ( آنندراج ) . مثل و مانند و سان و مشابهت. || رسم و طرز و روش. ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
دشت :[صحرا و بیابان و هامون و زمین هموار و وسیع وبی آب. ( ناظم الاطباء ) . صاحب آنندراج گوید: جگرتاب ، سینه تاب ، آتشین و دلگشا از صفات اوست. در اصطلاح جغرافیایی ، زمین همواریست که بهیچ وجه چین نخورده ، یا زمینی که بوسیله ٔ مواد رسوبی رودها و سیلابها بوجود آمده است. این گونه اراضی برای سکونت انسان در صورت اعتدال آب و هوا بسیار مناسب است. ( فرهنگ فارسی معین ) . دشت یا جلگه ، پهنه ٔ وسیع هموار یا تقریباً همواری از زمین است ( دهخدا ) ]
درنتیجه درند دشت یا درندشت به معنی بسان وهمانند دشت است که فراخی ، همواری، گستردگی ، دلگشایی ازصفات آن است واین واژه درنواحی اراک برای توصیف فضاهای مسکونی ونشیمن دلگشا وفراخ بکارمی رود .